سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی مشترک من با طعم شکلات

نظر

 

امروز جمعس 20 مرداد میخواستم یه پست نباتونه ای بنویسم ولی نشد وارد سیستم وب لاگم بشم

ازین رو گفتم تا حس نوشتنم دوباره تو مود پاور سیوینگ نرفته دو کلوم تو ورد بنویسم بعدا میزارم تو وبم

 

یادم نیس سر چی داشتم بش گیر میدادم البته خیلی جدی نبودا ولی آخرش گفتم خیلی پشیمونم اینو بهت اینجوری گفتم... نباید این شکلی میگفتم

میگه پشیمونیت میره!!!!

دلداریم میده ینی خخخخ

 

باباش داره غر میزنه که باید داروت رو بخوری اینجوری خوب نمیشی ال مشی بل میشی... 

اوشونم میگه نههههههههه نمیام .... فلان چنان بهمان و هی دارن باهم چلنج میکنن

بابا رو به من میگه مامان براش استا بریز بخوره بهتر میشه سرش و ...

نبات که میبینه زورش به اوشون نمیرسه بر میگرده به من میگه مامانه بد برووووووو

آخه من چیکاره بیدم این وسط؟؟؟؟ هن؟؟؟؟

 

میخایم بریم بیرون باباش میگه برو بپوش بریم فلان .. هی میچرخه دور خودش حاضر نمیشه بهونه میگیره... باباش میگه باشه پس بمون خونه منو مامان میریم

میگه بابای بد... بابا باید بمونه خونه نباید بیاد من و مامان میریم

میگم چی شده

میگه بابا منو اذیت میکنه حرف بد میزنه.... باید بمونه خونه نیاد بیرون...

بعد دو دقیقه بعد یه کاری میکنه که منم ناراحت میشم حالا یادم نیس چیزی پرت کرده بود یا چی...

میگم من ناراحتم اینکارو کردی....

اصابش خط خطیه بدتر میشه... میگه مامان نباید بیاد بیرون.... مامان بمونه ما میریم... مامان منو ناراحت میکنه ...

تکلیفش معلوم بود خوب بود....یا این ور بوم یا اون ور دیگه... 

بچه پرو نیس؟؟؟؟

اصن ما بد تو خوب نخورمون پلیز

 

لباس بلند کمی و آبی م رو میپوشم وااااااااای چه لباس خوشکلییییییییی پوشیییییدی!!! ذوق و برق تو چشماش فقط!!!!

اصن هیچ وخ پیر نمیشم اگه ببینم یکی از دیدن من یا از لباس پوشیدنم یا دلبر کردنم اینههمه ذوقیده بشه خخخ

یا لبامو بالم لب میزنه برام... عاشقشم... لبامو اینجوری ماچ طوری‌میگیرم میگه نه بعد خودش از این لبخند کش دارها میزنه میگه اون طوری نکن اینطوری کن لباتو برات لبلو بزنم بعد هزار بار میزنه میگه میخاااام قررررمز قرمز بشه خخخ

بالم لبم خودش خییییلی قرمزه ولی رنگش خیییلی کمه

فقط اون قیافش با اون لباش که همینجور که داره برا من لبلو میزنه کج و کوله شون میکنه... چطوری قورتش ندادم تاحالا خودمم نمیدونم...

یا لاک زدن عاشق لاکه و عاشق بوشه و عاشق لاکای جیییییبیغه ینی پررررر رنگگگگگ

چه من برا خودم بزنم چه برا خودش بزنم ینی ذوق از تو چشماش و خنده هاش فواره میزنه....

برا اسباب بازیه جدید وای وای وای اینقده شیک ذوق از خودش نشون میده حتی اگه مثلا منتظر یه اکشن فیگور خاص باشه و ما اونو گیر نیاورده باشیم و یه چیز کاملا تو یه فاز دیگه خریده باشیم...

اینقد عشق از خودش نشون میده.... کاش همه مون همینقد واسه هدیه هایی که میگیریم ذوق در میکردیم... ینی فقط واسه ذوقش دلم میخاد هر چیییییییی میخاد و نمیخاد براش بخرم تا اون ذوقش بره تو جونم....

رژ زدم میگه وااااااای چقد دلبرکردی چقد خوشکل شدی چه خوشرنگه... ببینم چه بویی میده وای چه خوشبوعه.... ینی از ذوقش میمیرم...

ینی نوره منه این فسقلچه.... تمااااااام

یه چیز دیگم یادم افتاد در پایان بیفزایم... هر وخ همسر جان یه حرکتی بزنه که من دردم بیاد یا حس کنه شاید من دردم اومده باشه میدوعه میاد منو میبوسه خخخ ینی هلاک این حرکتشم... خودش بدتر از اون سرم میراه عین خیالشم نیس ولی در مورد همسرجان بر نمیتابه خخخ

یه چیز دیگم یادم افتاد از امروز

رفتیم ذرت خریدیم واسه پفیلا

به باباش میگه بیا بریم پفیلا درست کنیم باباش که کتلت شده میگه به نظرم با مامان برید درست کنید... منم رو مبل درازیده بودم و پن دیقه قبل اعلام کرده بودم خستم و کمرم درد گرفته... به باباش میگه مامان خیلی خستس نمیتونه کمرش درد گرفته اصن نمیتونه بیاد باید فقط دراز بکشه خخخ 

اولین باره همچین معجزه ای رو میشنیدم...

آخه همیشه واسه همه چی میگف مامان میاره مامان میبره مامان میشوره مامان چنین کنه چنان کنه خخخخ

ازینرو

رفت تو جونم به جونهام اضافه کرد